امروزه کشورها علاوه بر دیپلماسی سنتی به دیپلماسی عمومی تمایل نشان داده و سعی دارند تا با استفاده از آن اهداف خود را پیش برده و منافع خود را تأمین کنند. ایران نیز از این قافله عقب نمانده و در تلاش بوده تا دیپلماسی عمومی خود را در هر منطقهای به ویژه افغانستان اعمال کند و در این راه از ابزارها و شیوههای مختلفی استفاده کرده است. افغانستان یکی از جوامع هدفی است که به دلیل اشتراکات فراوان زبانی، فرهنگی، دینی، تاریخی و... با ایران، میتواند تحت تأثیر مثبت قرار بگیرد. در این پژوهش تلاش شده است تا به مفهوم دیپلماسی عمومی پرداخته شود و دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان بررسی گردد. در نهایت نیز عوامل افزایش پیوند بین دو کشور مورد مطالعه قرار بگیرد. طی این تحقیق به این سؤال پرداخته میشود که نقش دیپلماسی عمومی ایران در افغانستان پسا طالبان، در افزایش پیوندهای میان دو کشور چیست؟ فرضیه تحقیق نیز مبنی بر این است که ایران در اعمال دیپلماسی عمومی خود در افغانستان پسا طالبان از روشهای سیاسی، فرهنگی-آموزشی و اقتصادی استفاده کرده است و این اقدامات باعث افزایش همدلی و در نتیجه باعث افزایش پیوندهای بین دو کشور شده است. برای ارزیابی فرضیه تحقیق هم از نظریه کنش ارتباطی زاهارنا استفاده شده است که میزان روابط و نزدیکی کشورها را با استفاده از سه شاخصه؛ روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی _ آموزشی مورد سنجش قرار می دهد.
خاوری, عبدالله, & سیمبر, رضا. (1401). نقش دیپلماسی عمومی در افزایش پیوندهای میان ایران و افغانستان پسا طالبان با تأکید بر نظریه کنش ارتباطی زاهارنا. فصلنامه مطالعات فرهنگ دیپلماسی, 1(1), 118-144.
MLA
عبدالله خاوری; رضا سیمبر. "نقش دیپلماسی عمومی در افزایش پیوندهای میان ایران و افغانستان پسا طالبان با تأکید بر نظریه کنش ارتباطی زاهارنا". فصلنامه مطالعات فرهنگ دیپلماسی, 1, 1, 1401, 118-144.
HARVARD
خاوری, عبدالله, سیمبر, رضا. (1401). 'نقش دیپلماسی عمومی در افزایش پیوندهای میان ایران و افغانستان پسا طالبان با تأکید بر نظریه کنش ارتباطی زاهارنا', فصلنامه مطالعات فرهنگ دیپلماسی, 1(1), pp. 118-144.
VANCOUVER
خاوری, عبدالله, سیمبر, رضا. نقش دیپلماسی عمومی در افزایش پیوندهای میان ایران و افغانستان پسا طالبان با تأکید بر نظریه کنش ارتباطی زاهارنا. فصلنامه مطالعات فرهنگ دیپلماسی, 1401; 1(1): 118-144.