امروزه کارکردهای ویژه نظامهای آموزش عالی در جهان از طریق واکاوی اقتصاد سیاسی موثر بر آنها شناسایی میگردد. اغلب این اقتصاد سیاسی در آموزش عالی به عنوان بخشی کلیسایی و بخشی کازینویی در نظر گرفته میشود. این دو بخش به ترتیب میتوانند تحت عنوان چهره واتیکانی آموزش عالی و قلب وگاسی آموزش عالی بازتعریف شوند. در این راستا، دیپلماتهای علمی موفق استقلال مؤسسه خود را با حراست از پایگاه مادی و گسترش آن رقم زده و میتوانند روشنفکرانهترین ماجراجوییها در مرزهای موسسه خویش را متبلور سازند. این موضوع از یک سو، به یک استراتژی کلانِ اقتصادی آیندهنگر نیاز دارد و از سوی دیگر، از دیپلماتهای علمی موثر تقاضا میکند تا آموزش عالی را نسبت به فشارهای بازار از تمایزات معرفتشناسانه فعلی، مصون سازد. در این مقاله با مرور تحلیلی و تطبیقی ماخذهای معتبر در فضای برساختگر نئولیبرالسیم و تاثیرات اتمسفر اقتصاد سیاسی همراه با کاپتالیسم رانتی، رسالت دیپلماتهای علمی در آموزش عالی مورد نقد و بحث واقع شده است.